صبح ها لباس آرامش بپوش دستهایت را باز ڪن چشمهایت را ببند برو بہ آسمان و حس ناب زنده بودن را نفس بڪش چون من هنوز هم لذت با خیال تو بودن را با هيچ چيز عوض نميكنم دوست داشتنت حال ديگرى دارد مطمئن باش كه من حتی اگه روشنايی رو تویِ بقيه ببينم بازم تاريكیِ تو رو انتخاب میكنم لعنتی لبهایِ زیبایت فقط مـــال مـن است ڪور باد آنڪس ڪه چشمش ســـــوے امـــــوال مــن است در آغـــوشـم بڪَیــر ڪھ بھ امنیت آڹ محتـاجم بھ شانــھ هایت بھ نــوازش هایت بیا تا روے چشمانــم بنشانمت ڪھ مڹ بی نهـایــت دوســت دارمت که خیال بودنت نفس کشیدنت اصلا سکوتت هم عشق است خنده هایت که دیگر جای خود دارد غوغا میکند دل و جان را با خود میبرد تو همان یک نفری عشق جانم ای زیباترین اتفاق ای شیرین ترین احساس دوستت دارم بسیار ????زیبایی چشمان تو را ماه ندارد لبخند تو را باغ به ولله ندارد وقتی تو نباشی دل این شهر گرفته ست هر کوچه که در سینه به جز آه ندارد بردی دل از این شاعر بیچاره و گفتی دل کندن از این خانه دگر راه ندارد چشمان تو آنقدر قشنگ است عزیزم این کوکبه در چشم تو را شاه ندارد????
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|